بدون عنوان
لب تابم به لطف داداش کوچیکه درست شد . دستش درد نکنه. حالا که داداش مسعود رفته سفر ، مهدی باید دوباره جور منو بکشه. طفلی داداشم توی این سفر به قول مامان مارکوپولو شد . از ایران رفت مالزی از اونجا رفت جاکارتا از جاکارتا رفت یه جای دیگه و الان هم نمیدونم دقیقا کجاست فقط میدونم که دیگه رفته روی کشتی . الهی همه کسانی که برای زندگیشون دارن تلاش میکنن و از خانواده شون دورن همیییییییشه سلامت باشند (از جمله همسری عزیزم) امروز پلان های مربوط به پروژه قنبری رو پرینت گرفتم . دم گل پسرم گرم که همیشه همراهمه . البته من هم هر دفعه بعد از انجام کارهام یه بستنی مهمونش میکنم. ساعت 4 باید برم برای تحویل پروژه ، میخواستم پسری رو با خو...